کد مطلب:223753 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132

طغیان منطقه ری و خراسان
در اثر بیدادگری و عدم توجه علی بن عیسی بمردم آنسامان پرچم مخالفتها بر افراشته شد - و بقول سعدی:



هر كه از جان دست بشوید

هر چه در دل دارد بگوید



زیرا:

با گرسنگی قوت پرهیز نماند

افلاس عنان از كف تقوی بستاند



دارائی و اموال بی حد كه این والی از مردم گرفت سبب فقر و فاقه ی آنها شد و از ستم او بتنگ آمده علیه او برخاستند و علم طغیان بر افراشتند و منطقه ی خراسان كه مردمی قهرمان و سلحشور داشت حوزه ی فتنه و آشوب علیه عباسیان شد - این جمعیت های كوچك كوچك بدو حزب بزرگ مخالف پیوسته و قیام كردند.

اول بقیادت رافع بن لیث بن نصر بن سیار كه در ماوراءالنهر بود و از طرف علی بن



[ صفحه 175]



عیسی امیر آنجا بود بر وی عاصی شد و لشكریان خود را مجهز كرد و علیه امیر خود قیام كرد و مكرر لشكریان علی بن عیسی را شكست داد تا كار بجائی رسید كه علی بن عیسی از هارون مدد خواست و خلیفه هرثمة بن اعین را با لشكری گران بكمك والی خراسان فرستاد و ضمنا او را مخفیانه مأمور دستگیری علی بن عیسی نمود.

هرثمه كه بمرو رسید علی بن عیسی را دستگیر كرد و اموال او را مصادره كرد و او را تحت الحفظ ببغداد فرستاد.

ولی كار رافع بن لیث قوت گرفت و هرثمه در مقابل او تاب مقاومت نیاورد و گزارش بخلیفه داد.

دوم - فتنه و آشوبی بود كه از طرف حمزة بن عبدالله خارجی در حدود سیستان رخ داد و او نیز خروج كرده قوت گرفت و سی هزار لشكر مجهز نیرومند سوار جمع كرده بود و هر پانصد نفر را بیك منطقه موظف نمود كه به خراسان حمله كند و دستور داده بود هر كجا عمال خلفای عباسی را دیدند دستگیر كرده و بكشند و اموال آنها را بغنیمت برند. [1] .

دو آشوب دیگر در خراسان رخ داد كه هارون را تحریك بقیام شخصی نمود یكی دعوت المقنع كه در نخشب ماهی از چاه می فرستاد و این معجزه ی او بود دیگر خرم دین بود كه دعوی الوهیت و نبوت می كرد.

هارون الرشید در این اواخر مطلع شد كه منطقه خراسان و سیستان و كرمان در آشوب جنگ و مخالفت از دست می رود لذا در سال 188 كه جاسوسان مخفی حقایق را باو خبر دادند متوجه شد منطقه ای كه مورد توجه خاص او بود اینك حوزه مخالفت او شده و قسمتی مهم از چنگ او بیرون می رود لذا چاره ای ندید جز این كه شخصا باین منطقه حركت كند تا با تدابیر لازم فتنه و آشوب را بخواباند.


[1] تاريخ سيستان ص 149.